loading...

مُذابی در حال سوختن....

Content extracted from http://jigarpareh.blog.ir/rss/?1739133001

بازدید : 387
شنبه 12 ارديبهشت 1399 زمان : 11:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُذابی در حال سوختن....

یه آغوش خسته یه حس لطیف

از این خواب تاریک با من نماند

♫ ♫ ♫ ♫♫ ♫ ♫ ♫

نشد شبی که سحر نکردم مگر که آتش در جان گیرد

نفس کشیدم که تیر آهم تو را به حسرت نشانه سازد

💗💗💗💗💗💗💗💗

آدم‌ها وقتی چیز باارزشی میاد تو زندگی شون حواسشون نیست ، قدر نمیدونن

همینکه از دستش میدن متوجه میشن چه چیز باارزشی تو مشت شون بود و حسرت میخورن

بعضی‌ها هم هیچ وقت نمیفهمن !

بازدید : 807
شنبه 12 ارديبهشت 1399 زمان : 11:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُذابی در حال سوختن....

مُذابی در حال سوختن....

تا تجربه نکنی، خامی، پخته نمیشه

اگه تجربه کنی، بی هزینه نخواهد بو د

اما...

اما بعضی تجربه‌ها خیلی گرون تموم میشن

درواقع برای بعضی تجربه‌ها بیشترین سرمایه عمرت،روحت و حتی جسمت رو، روی دایره میریزی

آدمی‌همینه، اگه خطر نکنی، اگه دل به دریا نزنی، اگه...اگه...اگه...

بزرگ نمیشی ... به بلندا نمیری ... دلت دریا نمیشه

برای بزرگ شدن، برای صبور شدن باید سفر کرد، باید به دل ناشناخته‌ها سفر کرد

دنیا مثل جنگل تاریکیه که با تولد بهش پا میذاریم

و وقتی که جون گرفتیم باید مثل پرنده کوچکی که پر زدن رو شروع می‌کنه روی پای خودمون وایسیم و بزنیم تو دل جنگل

تو این جنگل، تکلیفت با گرگ‌ها و کرکس‌ها معلومه

اما وای از مارهای خوش خط و خال، وای از گربه‌های ملوسِ بی چشم و رو

امان از آفتاب پرست‌هایی که رنگ عوض می‌کنند

جیگرپاره ، این تجربه رو هم قاب کن بذار کنار بقیه تجربه‌ها

اما نذار اندوهِ روزگار خمیده ات کنه، با قامتی استوار راهت رو ادامه بده

اگه میزنجوننت، اگه زخم میزنن، اگه قضاوت میکنن، اگه عهدی زیر پا میذارن، خدا هست

پ.ن

نبخشید، عوضش تلافی کرد و اون اشتباه رو مساوی کرد

منتهی با این تفاوت که جای خدا نشست و حکم صادر کرد

و من ... من نیمه شب با چشم‌های اشک بار براش عاقبت بخیری دعا کردم

آره جیگر، نذار آدم‌ها سیاهی‌های دلشون رو بپاشن به روح و قلبت

تو دلت رو بزرگ کن ، به قول محمدرضا تو صبوری کن

دل قوی دار...

بازدید : 273
شنبه 12 ارديبهشت 1399 زمان : 11:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُذابی در حال سوختن....

ما کربلا نرفته‌ها که هرسال زیارت عتبات عالیات رفتن عده‌‌‌ای رو میبینیم میگیم خوش به سعادتشون، ما چه بی نصیب موندیم sad

ولی یه عده از این کربلا و نجف رفته‌ها چنان زخم به قلب آدمها میزنن که آدم به خودش میگه،حیف اون کربلایی که تو رفتی و دودش کردی

واقعا به یقین رسیدم که توفیق در رفتن به کربلا و نجف نیست، توفیق اینه که از همون جای دوری که هستی قلبت شسته شه با عنایت شون و تو هم لیاقت حفظ اون حال خوبت را داشته باشی و حق رو از باطل بشناسی

یه عده زیارت امام حسین میرن ولی راه امام حسین رو قبول ندارن،یعنی میگن امام حسین در برابر ظلم قیام کرد اما میگن همون بود و فکر میکنن دیگه داستان قیام علیه ظلم تموم شده تا ظهور حضرت و هرکسی بخواد اینکارو کنه جنایت کاره

چطور میشه هرسال کربلا و نجف بری و برای طفل شش ماهه امام حسین اشک بریزی ولی به شهدای مدافع، نسبت‌های زشت و توهین آمیز بدی

خدایا منو ببخش ،خانواده‌های شهدا منو ببخشن

و بهشون بگی: حرومزاده!!

مگه نه اینکه خداوند تو قرآنش گفته:

« وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا

چرا در راه خدا جهاد نمی‌کنید و در راه (آزادی) جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک که (در مکه اسیر ظلم کفارند و) دائم می‌گویند: بار خدایا، ما را از این شهری که مردمش ستمکارند بیرون آر و از جانب خود برای ما (بیچارگان) نگهدار و یاوری فرست »

یا حدیثی از پیامبر که فرموده‌اند :

إِنَّ النّاسَ إِذا رَأَوُا الظّالِمَ فَلَمْ یَأْخُذوا عَلى یَدَیْهِ أَوْشَکَ أَنْ یَعُمَّهُمُ اللّه ُبِعِقابٍ مِنْهُ؛

مردم آنگاه که ظالم را ببینند و او را باز ندارند، انتظار مى رود که خداوند همه را به عذاب خود گرفتار سازد.

چطور میشه اینقدر کوته بین بود که فکر کنیم نبرد با دشمنان خاک و دین، محدود به مرزهاست

خدایا همه مون رو به راه راست هدایت بفرما که با خوندن چهارتا تاریخ اسلام، توهمِ اینو پیدا نکنیم که همه چیز رو فقط ما میفهمیم و حق از آنِ اندیشه ماست

بازدید : 295
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 10:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُذابی در حال سوختن....

چند وقت پیش تونستم کسی رو که باعث جراحت عمیق قلبی و روحی در من شده بود،ببخشم

تصورش رو هم نمیکردم یه روز بتونم ببخشمش

خداروشکر که چرک‌های دلم رو شست و زخم‌هامو مرهم شد

الحمدالله heart

اما چند روزه دل و فکرم درگیره حرفیه که به یکی زدم و امشب بهش پیام دادم منو ببخشه

چشم انتظارم جواب بده

چشم انتظارِ جمله‌ی « حلالت کردم » هستم crying

بازدید : 450
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 10:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُذابی در حال سوختن....

اینکه یه نفر یا یه قشری از جامعه، یک رفتاری رو نسبت به خودشون ناپسند بدونن و بی احترامی‌وظلم در حق خودشون بدونن

ولی در موقعیت مشابه همون رفتار مذموم رو از خودشون بروزمیدن برام غیرقابل پذیرشه

هیچ توجیهی نمیتونه افراد رو از تناقض زشت رفتاری و فکری شون تبرئه کنه

نمونه اش فضولی تو سبک زندگی دخترا و قضاوت کردنشون و تعیین و تکلیف‌های عُرفی مَن درآوردی براشون

ولی اگه یکی به یه رفتار یا ایده‌آل‌های پسرا نقدی وارد کنه عین این بچه تُغس‌هایی که موقع بازی جرزنی می‌کنن، داد و شیون راه میندازن

بازدید : 747
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 10:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُذابی در حال سوختن....

مُذابی در حال سوختن....

همسر، همیشه زوج نیست!

زوج اونیه که با یادش یا کنارش آرامش داری

ممکنه یکی اسمش تو شناسنامه ات باشه، همسرت باشه، کنارت باشه ولی همراهت نباشه، یارت نباشه

یکی هم ممکنه اسمش هرگز تو شناسنامه ات نره و هیچ وقت باهات زیر یه سقف نره ولی بهترین همراه زندگیت باشه

و چه مدینه فاضله‌ای میشد اگه همسرها علاوه بر همسر بودن، زوجْ هم بودن، همراه بودن، همدم بودن، مونس بودن

بازدید : 288
سه شنبه 11 فروردين 1399 زمان : 2:40
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُذابی در حال سوختن....

دیروز عکس‌های خواهرام و برادرم به همراه بچه‌هاشون رو میدیدم و اون روزهای خوب از جلوی چشمام رد شد

این روزها دیگه باید میومدن و فضای خونه رو به رنگ‌های گرم مزین میکردن و لبخندهای مامان و بابا رو دوچندان میکردن با حضورشون

بعضی وقت‌ها نعمت‌هایی داریم که ازشون غافلیم و وقتی ازشون محروم میشیم تازه میفهمیم چه چیز گرانبهایی داشتیم

چقدر دلم میخواست بودن و بغلشون میکردم

خیلی دلتنگتونم

بازدید : 423
سه شنبه 11 فروردين 1399 زمان : 2:40
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُذابی در حال سوختن....

بعضی‌ها، اسمشون به شخصیت و رفتارشون میاد

و تو جزو همونایی هستی که انگار باید این اسم رو باید برات میذاشتن، اگه غیر این بود ظلم در حقت بود

واقعا شایسته داشتن چنین اسمی‌هستی
و من هم تو رو شایسته این میدونم که اسم قشنگت بیاد تو صفحه‌ام

همون طور که تو تمام وجودم داره نقش میبنده این روزها

اتفاقی که فکر نمیکردم هیچ وقت درمورد کسی محقق بشه، فکرش رو هم نمیکردم روزی برسه که از کسی اسم ببرم

هرچند همو نبینیم، حتی اگه از یجایی به بعد دیگه نشه، حتی اگه یه روزی بیخبر از هم بشیم

حتی اگه یه روزی بلاکت کردم( اینو به جای تو گفتم wink) چون ایمان دارم که اتفاق نمیفته همونطور که تو ایمان داری اتفاق نمیفته

همونطور که ایمان داشتم به این روزها، قلب آدم هیچ وقت اشتباه نمیکنه

تو همون گمشده قلبم بودی، محمدرضا

ا

بازدید : 489
سه شنبه 11 فروردين 1399 زمان : 2:40
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُذابی در حال سوختن....

اینقدر این مرد، فروتنه که گاهی دلم میخواست بذارتش کنار

البته همین فروتنی و غرّه نشدنشه که من رو مجذوب خودش کرده

در کنار همه خوبی‌های دیگه اش

خیلی نگران میبینمش در رابطه با خودم، باید باهاش حرف بزنم و از نگرانی درش بیارم

البته حق میدم بهش

اصلا همه حق‌ها مال تو، خوبِ من

بازدید : 514
جمعه 8 اسفند 1398 زمان : 2:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُذابی در حال سوختن....

امید را برای روزهای بد ساخته‌اند، چراغ را برای تاریکی

انسان اگر با مشقت و درد و مصیبت رو به رو نمیشد ، نه به چیزی ایمان می‌آورد ، نه به آینده‌ای دل می‌بست

و نه از امید ، سلاحی می‌ساخت به پایداری کوه

چهل‌نامه

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 62
  • بازدید سال : 170
  • بازدید کلی : 8108
  • کدهای اختصاصی